فرصت ناچيز به مهتاب


يك فرصت ناچيز به مهتاب

معرفي دو مجموعه غزل (ننوشته خوانا) و شعرآزاد (بازي‌بان) از محسن آرياپاد/دهسرا/90

(اكبر اكسير)

چهارمين سالگرد مجلة ادبي «دادگر» بهانه‌اي بود كه در جشن فرزانگان رشت باشيم. نشريه‌اي كه توانسته به مديريت جوان فرهيخته‌اي از يك خانوادة اصيل گيلاني با نام «سيد ابراهيم مروجي» وارد خانه‌هاي مردم فرهنگ پرور رشت بشود و آئينه آمال و آرزوهاي مردم باشد.   مهر ماه امسال در حالي جشن چهارسالگي مجله دادگر با حضور جمع زيادي از مخاطبان و هنرمندان گيلاني برگزار شد.

آنها آمده بودند تا بگويند كه با حمايت مادي – معنوي خود مي‌توان ثبات يك نشريه را تضمين كرده و آن را تريبون افكار و انديشه‌هاي خود كرد. احترام به بزرگان هنر و ادبيات و تشويق جوانان در پرداختن به مسايل فرهنگي و اجتماعي و تأكيد براصالت فرهنگي از مهمترين ويژگي‌هاي اين نشريه استاني است كه توسط يك حقوقدان جوان اداره مي‌شود. جشن چهار سالگي انتشار دادگر به نوعي جشن عاطفه‌هاي فراموش شده در حوزة فرهنگ و ادب و هنر بود.  حضور بزرگان موسيقي و شعر و پژوهش و فرهنگ گيلان در اين جلسه نشانگر اين وحدت و همدلي اهل قلم بود كه اميدوارم تداومي جاودانه داشته باشد. «نقدينه»ي اين هفته، ارمغان همين جشن تولد بود و كتابهايي كه به دستم رسيد.  «محسن آرياپاد» شاعر گيلكي سراي رشت كه پيشتر دو مجموعه گيلكي تقديم گيلكان شعر دوست كرده بود با نام‌هاي «گيلان من» (مجموعه دو بيتي‌هاي گيلكي) و «آن من ديگر» (مجموعه شعرهاي آزاد گيلكي)؛ اين بار با دو كتاب فارسي به نام «ننوشتة خوانا» (مجموعه غزل) و «بازي بان» (مجموعه شعرهاي آزاد) حضور گرم خود را در محافل ادبي گيلان نمايانده است.  اين شاعر خوش عكس و خوشفكر در حركت‌هاي ادبي و فرهنگي رشت همواره حضوري مؤثر داشته و پاي ثابت حركت‌هاي ادبي است.  محسن آرياپاد به شعر گيلكي بيشتر شناخته شده است تا شعر فارسي، اما از آنجايي فعاليت‌ ايشان در زمينة شعر فارسي نمايانده مي‌شود و به شاعر دو زبانه استان معروف مي‌گردد كه هر چه از دفتر بيمة خود در مي‌آورد، در راه بسط و گسترش ادبيات هزينه مي‌نمايد. انتشارات دهسراي رشت، ناشر اين دو مجموعة شكيل، زحمات شاياني در آماده‌سازي و چاپ و انتشار آثار آرياپاد متحمل شده است كه همين‌جا از مديريت اين انتشاراتي سپاسگزارم.  محسن آرياپاد در مجموعه غزل، شاعري جا افتاده، غزل‌پردازي سخنور و ريشه‌دار ديده مي‌شود. او به غزل اصيل در ذهن و زبان وفادار مانده و مرتكب نوگرايي نشده و خيلي راحت در تسلّط قافيه به اهداف عزل نائل آمده. كتابهايش نشانگر ساليان تلاش شاعري است كه عمري را صرف شعر به زبان مادري نموده است. نمونة خوبي از اين مجموعه غزل را به سمع شنوندگان عزيز مي‌رسانم:

تا ابر كشاندند مرا، آب ندادند    

برتاب نشاندند ولي تاب ندادند

آنگاه كه با دشنه بريدند حضورم

بر تيغة زنگاري آن ساب ندادند

از ماه نگاهم كه ننوشيده گذشتند

يك فرصت ناچيز به مهتاب ندادند

در لايه گشودند هزاران در پنهان

راهي به درِ خانة ارباب ندادند

  در پيش‌نويس غم پيچيدة رستم

  از عشق پدر هيچ به سهراب ندادند

«بازي بان»، دومين مجموعه اهدايي محسن آرياپاد، شعرهاي آزاد شاعر را در خود جاي داده است. اين شعرها را مي‌توان به نوعي شعر آسان نامگذاري كرد. چرا كه شاعر خيلي راحت، بدون هيچ تعقيدات زباني و بياني، شعرها را شروع و تمام كرده است و هرچه مي‌خواهد دل تنگش سروده است. كاش در انتخاب شعرهاي اين دفتر وسواس بيشتري به خرج داد و فقط شعرهاي اجتماعي را در آن مي‌آورد. از شعرهاي بسيار بلند دوري مي‌جست و با همين زبان ساده از محيط خود گزارش مي‌داد و هموطنان خود را از معضلات اين استان سرسبز هميشه بهار آگاه مي‌كرد. محسن آرياپاد در ديدن دردهاي جامعه چشم تيز بيني دارد:

  مي‌گويند تاريكم / درست است/ مي‌توانيد روشنم كنيد/  رمز قفل قابم / درگوش‌هاي مياني نوزادانم پنهانند/  و ناف ايستادگي،/ بيرون مركز  به نفعت نيست/ در مومي مُهرم كني/  كه به درد كند و نمي‌خورد  /  انگار يادمان رفت /  كه انگاره‌ها گهواره‌هاي رويايند/ و گرنه برمي‌خاستيم كه تمامشان كنيم

 محسن آرياپاد و در شعر آزاد فارسي يا در غزل فارسي به اندازة شعر گيلكي زحمت كشيده، خون دل خورده و در محافل ادبي رشت يكي از چهره‌هاي مطرح شعر است. استقبال گرمي كه خانواده‌هاي گيلاني از مجموعه ترانه‌ها و شعرهاي گيلكي‌اش دارند، او را در حد يك شاعر مردمي ارتقا داده است. انصاف نيست كه اين‌همه پيشينة خوب و شهرت شاعري را فداي چاپ شعرهاي فارسي كند. او از بزرگان شعر گيلكي است كه براي رشد و توسعة آن جواني خود را بر باد داد. حال كه موقع برداشت است، بايد تمام تلاش خود را به شعر محلي معطوف نمايد تا به زبان محلي و فكري جهاني، شعرش از دروازه‌هاي شهر پربكشد و به اقصي نقاط جهان برود. با شعر خوب كلاه، كلاه از سربرمي‌دارم و به آرياپاد عزيز صبح بخير مي‌گويم:

  امروز بساط شعبده بازي/  آنچنان خود پردازي مي‌كند/  اگر مواظب نباشي

  بي‌شناسه از حساب اعتبارت

   هروجهي كه بخواهند برمي‌دارند

  هنوز تكانت نداد

 شوخي‌هاي شيريني كه جانشين دروغ‌هاي نمكين شده است:

 كلاهت را بردار!

 سرت به خلوتش

 بيشتر از كلاه نيازمند است!      


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: